جدول جو
جدول جو

معنی بینه هکردن - جستجوی لغت در جدول جو

بینه هکردن
بینه هکردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بینی کردن
تصویر بینی کردن
کنایه از خودبینی کردن، کبر و غرور ورزیدن، برای مثال هرکسی کاو از حسد بینی کند / خویش را بی گوش و بی بینی، کند (مولوی - ۵۲)، بینی زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پینه کردن
تصویر پینه کردن
ستبر شدن پوست به ویژه در کف دست و پا در اثر زیاد کار کردن یا میانۀ پیشانی در اثر سجدۀ بسیار، پینه بستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سینه کردن
تصویر سینه کردن
پیش انداختن و به جلو راندن، در پشت سر کسی یا حیوانی قرار گرفتن و او را با فشار سینه به جلو راندن، بر زمین خوردن سنگ یا تیر یا چیز دیگر پس از پرتاب شدن و منحرف گشتن آن به سمت دیگر، فخر کردن، نازیدن
فرهنگ فارسی عمید
انعقاد قراردادی با شرکت بیمه درباره حوادث احتمالی و خطرهایی که ممکن است بشی متعلق بشخص وارد آید
فرهنگ لغت هوشیار
وصله کردن در پی کردن رقعه دوختن، سخت شدن پوست کف دست و پا سینه زانو و غیره بسبب تماس کار بسیار و راه رفتن مدام: یکی مشت در کارم از کینه کرد که همچون شتر سینه ام پینه کرد. (یحیی کاشی)
فرهنگ لغت هوشیار
عمل سینه زن. در اصطلاح تیراندازان آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آن جا خیز کرده به جای دیگر افتد، تفاخر کردن فخر نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه کردن
تصویر سینه کردن
((~. کَ دَ))
اصطلاحی است در تیراندازی، وقتی که تیر بعد از اصابت به زمین کمانه کرده به جای دیگر پرت می شود، تفاخر کردن، مغرور شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
لتحسينٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
Optimize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
Mirror
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
Insure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
optimiser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
kuboresha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
отражать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
застраховывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
بہتر بنانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
অপ্টিমাইজ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
최적화하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
optimize etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
最適化する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
לייעל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
अनुकूलित करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
mengoptimalkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
ปรับแต่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
optimaliseren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
optimizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
ottimizzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
otimizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
optymalizować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
оптимізувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
optimieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بهینه کردن
تصویر بهینه کردن
оптимизировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آینه کردن
تصویر آینه کردن
spiegeln
دیکشنری فارسی به آلمانی